بازیگری در 18 ساعت
گاهی اونجوری که ما فکر می کنیم نمیشه . 50 بار یه پلان تکرار میشه و ما بازیگران مبتدی هستیم که باید از نو بازی کنیم. و مهمترین قسمت ماجرا اینه که کارگردان بدونه میخواد چی کار کنه ولی نتونه توضیح بده . دقیقاً ما یه فیلم بازی کردیم چیزی که اصلاً منو شازده نمی خواستیم و می خواستیم حتی عکسامون هم مستند و واقعی باشن و حس هامون رو همون طوری که هستن نشون بدیم نمی تونستیم بخندیم عضلات صورتمون برای خنده شکل نمی گرفت و از کنترلمون خارج بود. آخرین ضربه مهلک رو بهم زد بشین رو زمین. خانوم اینجا سنگریزه است سرده ! فقط دلم می خواست یه تخت باشه من دراز بکشم یعنی حاضر بودم برای 5 دقیقه نشستن و خوردن یه چائی میلیون میلیون پول بدم. شازده بدتر از من از جنگولک بازی خوشش نمی اومد آخرش گفت خانوم من خوشم نمیاد. وقتی رسیدیم تو سالن چشمام از خستگی باز نمیشد. باز هم دست بردار نبودن انگار ما خودمون نمی دونستیم باید چی کار کنیم. یه مراسم تموم شد و ارکستر ترکوند دیدم به به ! مادر و مادرشوهر چه می کنن برای رقص اول بدجوری دیکلوفناک زدن به بدن. به شازده گفتم گفت شاهنامه آخرش خوشه آخر شب کفشاشونو میزنن زیر بغلشون تازه یکی هم باید کولشون کنه. یه چیزی رو تو عروسیم دوست داشتم این که جمعیت مامان باباها وسط خیلی زیاد بود و جوونها بیشتر نظاره گر بودن. بعدش جوونها اومدن احساس می کردم خسته شدن ولی انگار نمی خواستن تموم کنن. دوباره کارگردان اومد خانوم می رقصی نگات به دوربین باشه با آقا داماد برقص اما ارکستر بهمون جون داد من و آقای داماد با هر کی دلمون خواست رقصیدیم تو حال خودم نبودم که دیدم ارکستر داره منو تشویق می کنه. فکر کنم همه به نفع من رای داده بودن و من شدم بازیگر نقش اول.
باقی ماجرا برای بعد .....
+ نوشته شده در چهارشنبه دوم آذر ۱۳۹۰ ساعت 8:9 توسط سارا
|
مشی و مشیانه اولین جفت زمینی هستند که درواقع گیاهی هستند که از زمین روییده شده اند و اندامهای فوقانی شان از یکدیگر منفک است. اولین فرزند آنها چنان به مذاقشان خوش آمد که آن را خوردند و از آن پس خداوند بوسه را به جای خوردن آفرید. بوسه، نمادی از خوردن است و نشانه اولین عشق زمینی.