صدف
همه چیز از هم پاشیده شد. پس حق من از زندگی چی میشه ؟ نیازم به دوست داشتن و داشتن همه دوست داشتنی ها !
: در واقع ما حقی نداریم ! اگر قانون طبیعت هم نباشه قانون هویت وجود داره !
هویت ؟ این هویت رو چی تعیین می کنه ! من خودم باید هویتم رو مشخص کنم اما هویت من دست خودم نیست !
: می بینی ؟ خیلی ساده شکست خوردی ! همه چیز از قبل تعیین شده اگه خیلی بخوای از قانون هویت دور بشی کنار گذاشته میشی و خیلی طول می کشه تا هویت جدیدت رو برای همه اثبات کنی بیشتر مواقع ترس و بیحوصله گی باعث میشه نتونی خودتو به کسی اثبات کنی. اون وقته که مجبوری به چیزی تن بدی که نمی خوای !
شاید آره شایدم نه ! همه همین طور هستن غیر از طرد شده ها ! راست میگه ما عاشق ممنوعاتیم ولی این ممنوعات از اول تولد بشریت هم ممنوع بوده ؟
خودتم اینارو می دونی! مشکل اغلب ما اینه که می دونیم ولی به زبون نمیاریم وقتی هم کسی درون مارو به زبون میاره ادعا می کنیم این طور نیست. در واقع ما عاشق ممنوعاتیم.
ولی کی ؟
: یکی که عقلش بیشتر کار می کرده اینارو گذاشته ولی واقعیتش معلوم نیست همه چی نسبیه ! بدی یا خوبی ! می تونی توی جوامع اینو ببینی ارزشها فرق می کنن ! مگه اونا انسان نیستن ؟
هنگ کرده بودم. تصمیم گرفتم برم گم شم رفتم تو دل آب تا هیچ کس پیدام نکنه شاید سالهای بعد از دل یه کوسه بیرون آمدم. شاید تو دنیای ماهی ها هم ممنوعات باشه شاید یه دلقک ماهی باشم که عاشق پری دریائی بشه یا شاید ماهی آکواریوم باشم و با شوهر کوسه بداخلاقم به زور زندگی کنم شاید هم یه صدف خنگ بودم انگار که هیچی از این دنیا نمی دونه و با خیال راحت زندگی می کنه.
مشی و مشیانه اولین جفت زمینی هستند که درواقع گیاهی هستند که از زمین روییده شده اند و اندامهای فوقانی شان از یکدیگر منفک است. اولین فرزند آنها چنان به مذاقشان خوش آمد که آن را خوردند و از آن پس خداوند بوسه را به جای خوردن آفرید. بوسه، نمادی از خوردن است و نشانه اولین عشق زمینی.