استامینوفن عزیز من
: شاید میگرن داری !
هر كوفتيه بسيار بد كوفتيه. تيغه دماغش داشت تير مي كشيد . دستش را روي سوراخ راست بيني اش گذاشت و نفس كشيد افاقه نمي كرد. رخت شستن توي دلش تمام شده بود. بايد كف ها را بيرون ميداد. رسيد خونه استامينوفن خورد. نيم ساعتي تحمل كرد و بعد از يه دوش داغ خوابيد.
: چه مرگيه كه تحملش مي كني ؟ خب از اول بخور !
قدرت مبارزه رو از بدنش نمي گرفت ولي كم آورده بود. هر شنبه همين بود كه همين بود . توي جلسه هر كلمه كه گفته مي شد پتك سرش بود.صبح هم با حالتي بيدار شد كه انگار خوابه ! بايد از قبل مي خورد آلارمي نداشت كه بفهمه. ولي خواب بهش مزه مي داد. چرتي و نعشه گي بعد از خوابيدن خوب بود . چه خوب بود بدن رو بدون مبارزه مي ذاشت و راحت با يه قرص مشكل حل مي شد ولي هميشه استامينوفن چاره ساز نبود . اگه يه روزي استامينوفن نبود بايد چي كار مي كرد ؟ هميشه اين استامينوفن عزيز كارشو راه نمي نداخت. شايد هم قويترهاش بياد بروفن! ژلوفن... ياادويل و هر چي ديگه ولي اگه به اونا معتاد بشي ديگه كارت تمومه هيچي براده هاي آهن رو از بين نمي بره. هيچي !
مشی و مشیانه اولین جفت زمینی هستند که درواقع گیاهی هستند که از زمین روییده شده اند و اندامهای فوقانی شان از یکدیگر منفک است. اولین فرزند آنها چنان به مذاقشان خوش آمد که آن را خوردند و از آن پس خداوند بوسه را به جای خوردن آفرید. بوسه، نمادی از خوردن است و نشانه اولین عشق زمینی.